تو واقعاً چي ميخواستي؟
ميخواستي شاهدِ نابودي من باشي؟
...تو
آره،حافظم برگشته
همش برگشته
اما حتي تصورشم نميکردم همچين کاريُ با من بکني
چطور تونستي از پشت بهم خنجر بزني؟چيکارت کرده بودم که خودم خبر نداشتم؟
واقعاً ميخواي بدوني چيه؟
عجله کن! وگرنه تو بد دردسري ميوفتيم
حالا که انقدر مشتاقي، پس خوب گوش کن
اين شرکت با خونِ والدين من ساخته شده
...عزيزم
هيون-وو بالاخره تونست شرکتُ پس بگيره
پس تو هم بايد بزودي خوب بشي ،باشه؟
...هيون-وو
چرا دستِ پدرتُ نميگيري؟
پدر
بايد يه چيزيُ بهتون بگم
خداي بزرگ! يعني ميگي اينهمه مدت با اون دختره زندگي ميکردي؟
واقعاً نميفهمَم چي داري ميگي
ديگه نميدونم کدوم حرفتُ بايد باور کنم
...پس اونموقع
اون مردِ که باهاش زندگي ميکردي چي؟
نگران نباشيد
فقط ميخواستم حقيقتُ بدونيد
آخه چطور ميتونيم به همين سادگي باور کنم؟
اگه اون-سو نبود، پسرتون دو سال پيش مرده بود
...فراموش نکنيد
وقتي مرگ در کمين ام بود، نه اسمي داشتم ،نه پولي،نه جايي
اون-سو و پدرش بودن که جونمُ نجات دادن
!بيايد براي پيروزيِ مدير گلوبل به سلامتي بنوشيم! به سلامتي
!به سلامتي
همه اينا بخاطر زحماتيه که شما کشيديد
از هفته بعد کاراي سختري در پيش داريم
مگه چقدر ميخواد سخت باشه؟
!بيايد کيکُ نوشيدني هامونُ بخوريم
اون واسه ورداشتن چاييه
بيا از اين استفاده کن
(کانگ هيون وو)
اگه چيزي احتياج داشتيد لطفاً خبرم کنيد
!تائه-مين! تائه-مين
!تائه-مين
يه اتفاق بدي افتاده
« ...جانگ تائه-مين فراري شد»
بايد عجله کنيم
فردا شب قايق ـمون حرکت ميکنه،فهميدي؟
داري کجا ميري؟
ديدن اون زنِ که نميري،درسته؟
داري ميري جي اون-سو رو ببيني؟
بايد با هم صحبت کنيم
من هيچ حرفي با شما ندارم
لطفاً، اين آخرين باره
ولم کن، خودم ميام
يادت مياد چه حرفايي بهم گفته بودي؟
"تو تنها نيستي"
"نه...گفته بودي"تو هرگز تنها نيستي
...حالا تنها يه نفر برام باقي مونده
و اون يه نفر درست کنارم وايساده
خودتُ تو زندوني که ساختي حبس نکن
هيون-وو تا بحال به هيچکس صدمه نزده و نخواهد زد
...پس
نميتوني با من بياي؟
گفته بودي هر وقت بهت احتياج داشتم، کنارم ميموني
"دستامُ ميگيريُ ميگي: "همه چيز دُرس ميشه ،فقط بايد صبور باشي
مگه همچين قوليُ نداده بودي؟
الان زماني نيست که بايد کنارم باشي؟
ميدونم هيچوقت نميتونم تمام محبتاتونُ جبران کنم
اما واقعاً ازتون نااميد شدم...
ازتون انتظار نداشتم به کسي که انقدر دوسش دارم صدمه بزنيد
اون کسي که صدمه ديده و همه چيزشُ از دست داده منم،نه هيون-وو
من همه چيزمُ از دست دادم
تو تنهايي بيچارگي دارم دست و پا ميزنم
من اينکارا رو بخاطر حرص و طمع انجام ندادم